18ماهگی و مریضی دردونه ام
دردونه عزیزم
سلام عزیزم ازاین روزامون بگم که اصلا حوصله ندارم بیام برات مطلب بزارم
همین که به خودم میام مریض شدی واکسن 18 ماهگیتم عقب افتاد
بیشتر ناراحت شدم نمیدونم چی شد مریض شدی
تازه سرما خوردگیت خوب شده بود
حالتم خوب بود روی دست و لای انگشتات جوش زده بود
انگاری که یه چیزی نیشت زده باشه بردمت دکتر گفت ویروسه دارو داد
گفت چند روز دیگه خوب میشی خدارو شکر خوب شدی اما عزیزم نمیدونم
چرا این روزا اصلا اروم و قرار نداری
با هیچ چیزی سر گرم نمیشی مدام باید کنارت باشم
تا خیالت راحت بشه واسه همین مامانی هم از همه کاراش میمونه
ازهمه چیز مهمتر واکسنت مونده دوباره باید استرس بکشم تا هفته دیگه
خوب مادر چیکار کنیم یکی یه دونه خودمی دیگه جو جو کوچولو
18 ماهگیتم مبارک عسلم دوووووووووووست داررررررررررم
بستنی خوردن جو جو کوچولو دکترت گفته بود بستنی بخوری چون گلوتم زخم بود
عزیزم همه جوره داشتیم سرگرمت میکردیم خوبه که دایی ارش و زندایی نسا اومدن
خونمون اخه همون روزی که مریض شدی مهمونی خونه عموی بابا دعوت بودیم
نرفتیم حوصلمون خیلی سر رفت دایی اومد خونمون تا تو وروجک سرگرم بشی