در نبود بابایی
سلام عروسک قشنگم
عزیزم تو این مدتی که نبودیم و به اینترنت دسترسی نداشتم نتونستم بیام
برات مطلب بزارم و به دوستای گلمون سر بزنیم دلمون برای همتون تنگ شده
بود تازه میفهمم چقدر به این وبلاگ وابسته شدم ممنونم از دوستای نازنین
که ما رو از یاد نبردن همتونو دوست داریم
اینم عکسای این چند وقت وروجکم بعدا میام از کارات و حرفای جدید برات میگم
اینجا تولد صدف جون دختر عمه اولی نگین و صدف و باران و علیرضا و برهام
صدف جون داره کیک تولدشو فوت میکنه بچه ها همه هیجان دارن
اینجا وروجکم داره بالانس میزنه این یه نمونه
همراه با خرس شاخسین خونه زندایی
اینجا هم رفته بودیم خونه دختر عمو مامان با این سگه دوست شدی
عزیزم ببین چقدر شجاعی اصلا نترسیدی
تا تونستی اتیش سوزوندی با این سگه بازی کردی
اینم متین بسر خاله
فارغ از شیطنت برای ٥ دقیقه اروم نشستی
از بس که شلوغ کردی دایی مسئول نگهداری شما وروجک خان شد
اینم عکس جا مونده از شاخسین
خوب عزیزم اینم عکسات در نبود بابایی البته چند روزی هست که بابا جون
از سفر برگشتن سوغاتیای خیلی خوشگل برای بسملی اورده
دستش درد نکنه سر فرصت میام برات بیشتر مینویسم