اين روزها
سلام عروسك خوشمل مامان ببخش كه دير اومدم تا برات بنويسم يه مدتى سرم شلوغ بود يه كمى هم شما شيطون شدى تمام وقتم فقط تو هستى عزيزم از كارات بكم كه ماشالا همه حرفامو ميفهمى همونو انجامش ميدى مثلا ميكم واى خراب شد تو هم مرتب واى واى ميكنى دستاتم تكون ميدى ميكم دست نزنى خراب ميشه دست نميزنى ولى زودى يادت ميره كار خودتو ميكنى عاشق تلفن هستى تا اين يكى رو هم خراب نكنى ول كن نيستى دردرى هم كه شدى غروب كه ميشه ميرى جلو در يعنى بريم دردرى من دلم ميسوزه ميبرمت ظهر تا غروب هم خودم باهات بازى ميكنم لى لى حوضك اتل متل كلاغ بر و ........ حرف زدنتم بهتر شده مامان بابا دردر اب ...
نویسنده :
مامان مینا
18:47