مسافرت شهریور 92
سلام فرشته نازنینم
و هزارتا سلام به دوستای گلمون و نی نی های ناز دلمون براتون تنگ شده بود
دیروز کلی مطلب نوشتم نمیدونم چی شد همش حذف شد خیلی عصبانی شدم
یه ده روزی هم با خانواده مامان رفتیم بیرون از شهر خیلی خوش گذشت و شما هم قند عسل
قند عسل بودی اصلا اذیت نکردی معلوم بود بهت خوش میگذشت عزیزم
خوب دیگه هر روز تو دردر بودی البته مامانم خیلی کمکم میکرد چون مسافرتمون طولانی شد
میترسیدم اذیت بشی ولی خدارو شکر خوب بود
اول رفتیم ماسوله جای خیلی قشنگی بود بعد رشت و بعداز اون به سمت دهات اردبیل
خونه دایی حسین که مثل بهشت میمونه تمام سرسبز هوا هم خوب بود
بعد سرعین رفتیم کنسرت مرتضی باشایی خوب بود
موقع برگشتم رامسر رفتیم اولین بارت بود دریارو میدیدی خیلی ذوق زده شدی
مثل لاکبشت به سمت اب میرفتی کلی اب تنی کردی اخر هم با گریه امدی بیرون خیلی خسته
شدی زودی خوابت برد عشقم خلاصه خیلی خوش گذشت
عزیزم بزرگ شدی مامان اصلامتوجه نشده اقایی شدی همه چیز دیگه خوب درک میکنی
فقط این که بچه هارو میزنی این کارت خیلی ناراحتم میکنه همه میگن کاری نداشته باشم
از سرت میفته خدا کنه دوست داررررررررررررم نفس اینم عکسات
ماسوله
دهات ببین چه خوشحالی مدام صدای اقا گاو رو در یاوردی
اینجا هم سرعین داری گوجه میخوری عزیزم
اینجاهم هتل اریانا تو سرعین
اینجا شاکی بودی که چرا لباس گرم تنت کردم قربونت بشم
رامسر
اینجاهم اتیش بود ترسیدی داری به خاله نشون میدی
خبر خبر دندون جدید ١٣ و ١٤ و ١٥ از نوع اسیا راحت شدیم عزیزم خیلی اذیت شدی
مبارک مبارک