شيرين كارى
فسقل مامان
يه مدت كوتاهى نبوديم از شيرين كاريات برات بنويسم حالت كه بهتر شده خيلى زياد براى
مامان حرف ميزنى
تازه ياد كرفتى خودتو رو زمين بكشى سوار روروك كه ميشى هر سمتى دلت ميخواد ميرى
مامان هر سمت كه ميره دلت ميخواد با هم باشيم همه اسباب بازيهات و مي شناسى
اونايى رو كه
دوست ندارى بازى نميدى هر كسى رو دوست دارى دستتو بلند ميكنى كه بغلت كنه بابا كه رفته بود
مشهد وقتى اومد همش دستتو بلند ميكردى تا بغلت كنه بابا كه سرما خورده نتونست بغلت كنه بغض ميكردى
مامان و بابا عاشقانه وار دوستت دارن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی