پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

پرهام هستی ما دوتا

تمام هفته عسلم

1392/5/22 0:37
نویسنده : مامان مینا
394 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامانی

ازاین روزا برات بگم کل هفته همش با هم بیرون بودیم اخه اصلا دیگه دوست

نداری خونه بمونی یه عادت شده برات حتما یه سر باید بیرون بری منم دلم

می سوزه البته هوا الان خیلی بهتر شده از اون گرمای شدید کم شده

بهتر مامان زمستون بیشتر دوست داره خلاصه این که به بهونه تو عسلی

مامان و بابا هم حوصله میکنن برن برای گردش و تفریح به تو هم خیلی

خوش میگذره ماشالا شیطون تر از قبل شدی بیرون که میریم همین که

بابایی زمین میزاره به قول بابا مثل جت اسکی میدویی دلم خیلی شور

میزنه بد جوری میدویی تازگی یاد گرفتی همش میگی اینا به همه چی

اینا میگی کافیه یه مغازه بریم همه چی میخوایی منم برای جیگرم

میخرم بابا میگه بد میشه ولی دلم میخواد هر چی میخوایی برات بخرم

خیلی بانمک شدی همه چیز میفهمی هر وسایلی که رو زمین باشه

میاری میدی به ادم بعد میگی اینا کافیه کسی بیاد خونمون بیچارش

میکنی از بس که اسباب بازیتو میدی بغلش یه عروسک فیل یه

زرافه داری خیلی دو ستشون هم داری با خودت میخوابونی بابا که از

سر کار میاد میبری میدی بغلش نازش میکنی که بابا هم نازش کنه

خلاصه هلاک این دو تا عروسک شدی

تازگیا یه کمی هم بد اخلاق شدی واسه دندوناته عزیزم داری اذیت میشی

میدونم برای همین مامان و بابا رو میزنی بهت غذا میدم نمیخوری

اعصبانی میشم تو هم جیغ میکشی بعد مامانو میزنی همه چیزو بهونه

میکنی خدا کنه زودتر دندونات در بیاد کمتر اذیت بشی قربونت بشم

حتما واسه همینه مدام اب میخوری 5 دقیقه 5 دقیقه ابا ابا میکنی

خیلی زیاد اب میخوری شایدم واسه جنب و جوش زیادیه نمیدونم واسه

این قضیه خیلی اذیت میکنی از بس زیاد اب میخوری شکمت باد میکنه

غذا هم نمیخوری عزیز دلم

عروسک قشنگم این روزای قشنگ با تو قشنگتر شده

روز و ماه با وجود تو نازنینم زود برام میگذره اصلا نمیفهمم کی روز میشه

کی شب خوشحالم و خدا رو شکر میکنم تو نفس به ما داد با نگاه کردن

تو تمام وجودم غرق شادی میشه واقعا از ته دلم میگم یه وقتایی با نگاه

کردن به تو اشک تو چشمام میاد نمیدونم به خاطر دوست داشتن زیادیه

یا وا بستگی زیاد یه وقتایی هم میترسم کنارت نباشم از خدا خواستم

که مارو از هم جدا نکنه تو تمتم وجودمی نازنینم دوست دارممممممم

اینم عکسای شازده کوچولو چند شب رفتیم جشنواره برج میلاد با عمه

نرگس اینا خیلی خوش گذشت نقاشی هم کردی یه کتاب داستان گرفتی

اولین شبی که رفتیم برج میلاد ادمایی که به شکل هخامنشی بودن عکس

انداختیم خیلی میترسیدی

باران جونم و برهام جونم با ادمك

از اين ادم كه خيلي ترسيدى

اينجا هم نميدونم چی دیدید میخواستید

رفتی تو قسمت بازیا انداختیمت اون تو نشستی فقط سرت بیرون بود کلی

برات خندیدیم خیلی بانمک شده بودی

ببین چه جوری رفتی اون ته فقط سرت بیرون بود

یه کمی الو میخوری یه کمی هم بستونک عاشقشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مینا
22 مرداد 92 9:41
همیشه به تفریح و شادی عزیزم


مرسى گلم
الهام مامان یسنا
22 مرداد 92 17:31
عزیزدلم امیدوارم دندونت زودتر دربیاد و راحت بشی و مامان رو کمتر مورد ضرب و شتم قرار بدی یسنا هم دائم میخواد آب بخوره از بس این وروجک ها جنب و جوش دارن.
خیلی عکس پرهام جون تو استخر توپ بامزه بود قربونش برم گل پسری رو


مرسى خاله مهربون
محمدرضا
23 مرداد 92 22:23
الهیییییییی چقده تو خوشمزه ای جیگر طلا
مامان آیسو وآیسا
25 مرداد 92 1:00
ای جوووونم گل پسر با باران جوووونم چقد ناااااززززن این دو تا ماشاللللللله
مامان افسانه
25 مرداد 92 3:14
عزیزم
امیدوارم که هر چه زودتر دندوناش هم دربیاد خودش هم زیاد اذیت نشه
همیشه به گردش و شادی باشی گلم
الو و پستانک خوردنش هم که دیگه دل ادم می بره
مینا جون ببوس حسابی


ممنون عزيزم
حدیث مامان پرهام
27 مرداد 92 0:48
عززززززززززززززیزم شیطون بلا پرهام ناناسیییییییییییییییی
سحر
29 مرداد 92 16:38
عزیز دل منی تو خوشمله مامانی وقتی یه جا میری واسش اسپند دود کن .. خو نی نی به این جیگری چشم می خوره دیگه ..
عرفان خان و مامان زهره
30 مرداد 92 1:52
سلام به پرهام عزیزم و مامان مینای مهربونش عزیزم همیشه به شادی ئو تفریح وای که چه عکسای نازی انداخته پسرمون پستونکم بهش میاد عزیزم عرفان منم خیلی سر دندون درآوردن اذیت شد ولی دکترش بهم امیدواری میداد و میگفت مطمئن باش دندونهای خیلی سالمی میشن ... منم دلخوشیم این بود و برای اذیتهای دندون درآوردنش صبور شده بودم شمام صبور باش عزیزم دلمون براتون تنگیده بود امدیم پیشتون دوستتون داریم .... [بوسه]
مامان ستیانفس
30 مرداد 92 11:10
خاله قوربون آلو وپستونک خوردنت باهم بره عسل
مامان افسانه
30 مرداد 92 16:33
عزیزم خصوصیت رو چک کن
ترکان
31 مرداد 92 15:30
واااااااای مامانی نمیگی این عکسارو میذاری من دلم ضعف میره براااااااش
عرفان خان و مامان زهره
2 شهریور 92 17:56
سلام به همه مامانای عزیز و دوستای خوبم جدیدا یه طرحی از طرف یکی از دوستان پیاده شده که فوق العاده راحته و مفید برای یاد و شاد کردن عزیزایی که دیگه بینمون نیستن. یه گروه 30نفره تشکیل میدیم و هر نفر یه عزیزش رو ثبت نام میکنه (نام مرحومه / مرحومه + نام پدرش) بعد از تکمیل گروه یه برنامه براتون ارسال میشه که ماهانه هر نفر باید 1جزء قران و 1روز کامل نماز قضا و 1نماز آیات برای عزیزی که اسمش ذکر شده بجا بیاره. خوبیش اینه که 1ماه برای انجام اعمال فوق العاده کوتاه و ساده فرصت داریم. منتظرتون هستم عزیزای دل
نازنین
4 شهریور 92 16:23
از طرف نیکو به دوست جونی خوشگلش: برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آرزو میکنم...