پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

پرهام هستی ما دوتا

اخر تابستون

1392/6/5 14:46
نویسنده : مامان مینا
354 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان

ببخشید که خیلی دیر اومدم چند وقتیه میخوام بیام مطلب برات بزارم حوصله

نمیکنم البته زمانی که بیداری اصلا سمت اینترنت نمیتونم بیام

زمان خوابتم یا کار دارم یا دیگه حوصله نمیکنم قلب

خوب بگذریم ازاین چند روزمون بگم که از زمان عروسی دختر عموم تا الانم

بیکار نبودیم ٢٤ مرداد که عروسی نازی جون بود الاهی که خوشبخت

بشه یه مدت دوندگی برای عروسی داشتیم و خیلی خوش گذشت

بعد از اونم مهمونی مامان بزرگت بود تا تونستی اتیش سوزوندی

ولی با شیطنتای تو جیگری خوش گذشت قلب

بعد  از اونم مهمونی خاله زینب بابا بود روز جمعه بازم از زمانی که رفتیم

یه جا بند نبودی قلب

البته بابایی زودی بعد از نهار اومد دنبالمون تا بریم خونه عزیز بازم خیلی

خوش گذشت قلب

ماشالا از بس که شیطون شدی دوست ندارم خونه کسی برم با

همه چی کار داری کار بدی نمیکنی میگم دست نزن خراب میشه

حرف مامان گوش میدی ولی یه موقع هایی نمیشه کنترولت کرد

به هر حال مقتضای سنته باید شیطنت کنی قلب

اینم بگم بسیار بچه حرف گوش کنی  هم شدی یه مدتی بود بچه هارو

میزدی باران بیچاره متین بیچاره همش از دستت کتک میخوردن

البته اونام برای دفاع از خودشون یاد گرفتن که بزننت ولی خدا رو شکر

خیلی باهات صحبت کردم با حرکاتی که باعث میشد کمتر اخی کردن

یاد بکیری کار کردم الان دیگه نمیزنی بچه خوبی شدی عزیز دلم

دیگه کاملا همه چی رو میفهمی هر چی بگم گوش میدی و انجامش

میدی هر روز از ظهر تا غروب با هم بازی میکنیم

خسته که میشی میخوابی بعد دوباره اسباب بازی میارم با خودت

بازی میکنی کارتونم تماشا میکنی قلب

از غذا خوردنت بگم خوبه بد نیست خیلی هم راضی نیستم هر چیزی

که شیرین باشه رو دوست داری الان که دندون یازده و دوازده هم با هم

تشریف اوردن اونم از نوع اسیا بالا و بایین کمتر غذا میخوری شیر رو

ترجیح میدی خدا رو شکر مرواریدات در اومدن مبارک عزیزم

خدایا خودت حافظ گلم باش قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)