ازدست تو فسقلى
از دست تو فسقلى امروز مامانو ترسوندى رفته بودى كنار مبل و بخارى ديده هم نميشدى صدات هم ميزدم جواب نميدادى همين جورى 5 دقيقه دنبالت بودم تا ديدمت همين جورى داشتى ميخنديدى قربونت بشم عسلى مامان بزرك شدى هر روز يه كار جديد ميكنى مامانو خوشحال ميكنى ...
نویسنده :
مامان مینا
17:36